زنان نامدار کُرد
زنان نامدار کُرد
سلام بر شما اي خواهران و برادران مسلمانم.
من هم با شما خدای را سپاس ميگويم و ثنايش ميگويم به آنچه كه شايستۀ اوست. و سلام و درود ميفرستم بر بندۀ شايسته و فرستادۀ گرامياش حضرت محمّد(ص) و بر خاندان و اصحاب پاكش و بر دختران و همسرانش مادران مؤمنان ، و بر تمام كساني كه به آنها اقتداء ميكنند و در راهشان قدم ميگذارند.
در این پست تصمیم گرفتم تا اندک نوشته ای دربارۀ زنان کُرد در تاریخ اسلام بنویسم .تا با مادران خود در دوران سلطنت سلاطین ایوبی آشنا شویم و باز به این گفته بیندیشی که پشت هر مرد موفقی یک زن موفق وجود دارد. زنانی که چنان مردانی در دامانشان پرورش یافتند که با مجاهدت و مبارزه حرم سوم (قدس) را از چنگال صليبيّت و فساد پاك ساختند.
كُردها در تاريخ اسلام، خدمات زيادي را تقديم نمودهاند ، و در تحكيم و درست كردن تمدّن نيرومند اسلامي شركت داشتهاند ، چه در زمان ايّوبيان و چه در ديگر عهدهاي زمامداريشان ، و نيز با مجاهدتها و تلاشهاي گسترده و پراكندهشان چه در اينجا و آنجا. حال میخواهم اندکی دربارۀ زنان نامدار کُرد در زمان ایوبیان برایت نقل کنم آنانی که به بخشی از زندگی خود را وقف علم و ساختن مدرسه های دینی کردند تا فرزندان اسلام انجا پروش یابند .
«ستّ الشّام دختر أيوب»
شأن و منزلت بزرگي دارد. زني است جليل القدر و عظيم الشأن. در او صفاتي جمع شده كه در هيچ زن ديگري مگر تعداد معدود و انگشت شماری در تاريخ اسلامي جمع نشده است..!
«إبن كثير» در تاريخش از او ياد كرده و او را خواهر ملوك و سلاطين و عمۀ فرزندانشان دانسته، او حتّی مادر پادشاهان نيز بوده است. 35 پادشاه و ملوك و واليان از محارم و بستگان نسبي او به شمار ميروند.
پادشاهان بنيايوب تا آخرين نفري كه داراي سلطنت و قلمرو و ولايتي از بلاد و سرزمينهاي مشهور بودهاند، همه از محارم و بستگانش هستند. حال يا برادرش بودهاند، و يا برادرزاده كه جمعاً 35 ملك و والي ميباشند:
برادرانش چهار نفر بودند: معظّم توران شاه ، صلاحالدين، عادل و سيفالاءسلام . امّا ستّ الشام خود دختر أيوب فرزند شاذي كه خواهر صلاح الدين أيوبي بود . نام او: زمرّد خاتون است. و لقبش: عصمة الدين. كه ما مطلقاً او را به ستّ الشام ميشناسيم.
خداوند آنچنان موهبتي به او عطا كرده بود كه مال و دارايي را زماني نيك و پسنديده ميدانست كه به مستحقّان داده شود و در راههاي خير، علوم نافع و سودمند، و در گشودن درهاي نيكي و احسان صرف شود. و او اين چنين بود.
علاقۀ او به علم و دانش به حدّي بود كه تمام همّ و غمّش، تعليم پسرش «حسام الدّين عمر» بود. هيچ چيزي در نظرش از علم بالاتر نبود. و هيچ اجر و پاداشي نزد او به پاي تعليم و تربيت فرزند - به خاطر اين كه برايش از صدقات جاريه محسوب ميشد - نميرسيد.
او دو مدرسۀ بزرگ را تأسيس و به پا داشت: مدرسۀ «شام بيروني» و «شام داخلي».
علماء و فقهای بسياري در طول زمان از اين مدرسه ها خارج شدهاند. و به نشر موازين و ارزشهای اسلام عظيم پرداختهاند امّا به راستي اجر بزرگ و باارزشترين پاداش به وقف كنندۀ آن برميگردد يعني ستالشام خداوند او را مورد رحمت خويش قرار دهد و پاداشش را باارزش تر گرداند.
بالاخره «ست الشام» روز جمعه، 16 ذيالقعدة سال 616 هجري وفات يافت و در مدرسة «شام بيروني» دفن گرديد.
«بابا خاتون دختر أسدالدين شيركوه»
ايشان دختر شيركوه و شيركوه نيز عموی صلاح الدين بوده كه سلطان نورالدين محمود پسر زنگي وزارت مصر را به او سپرد.
باباخاتون، يك خانه و حمام را همراه با روستاي «كامد» و بخشي از روستاي «برقوم» از كارگران حلب، و بخشي نيز از روستاي»بيت الدار» را خريداري كرد.
سپس تمام آنها را بر خودش تا زماني كه زنده است، وقف نمود. آنگاه بعد از مرگش بر دختر عمهاش زهره، دختر ملك عادل به شرط اين كه آنجا را مدرسه، قبرستان و محلههای مسكوني قرار دهد. همچنين بايستي اين مدرسه حداقل، يك مدرّس، مرجع، امام، مؤذن، سرايهدار و مستخدم، همراه با 20 فقيه داشته باشد.
«خديجه دختر ملك معظّم»
خديجه دختر ملك معظّم شرف الدين عيسي پسر ملك عادل، خواهر ناصر داود است. در باغ «ماردانيه»، سال 660 هجري وفات يافت.
در قبرستاني كه خود مهيّا كرده بود، كنار قبر شيخ فرنتي در كوه به خاك سپرده شد.
او كسي است كه مدرسۀ «مرشديّه» را بر نهر يزيد در منطقۀ صالحيۀ دمشق، كنار دارالحديث «أشرفيه»، سال 654 هجري تأسيس كرد.
«ربيعه دختر أيوب»
ربيعه خواهر صلاح الدين و ملك عادل، و عمۀ كامل و أشرف و معظّم و ديگر ملوك، و همچنين خواهر ستّ الشام ميباشد.
برادرش صلاح الدين، ابتداء او را به همسري أمير سعدالدين مسعود پسر أمير معين الدين أُنر در آورد،
زماني كه أمير سعد الدين از دنيا رفت، او را به همسری ملك مظفر الدين زين الدين كوكبوري، والي «أربيل» درآورد. او بيش از 40 سال در كنار همسر دومش در همان أربيل اقامت داشت، تا اين كه همسرش از دنيا رفت.
بدين ترتيب به دمشق برميگردد و در خانۀ قديمي - كه همان خانۀ پدرش أيوب بوده - ساكن ميشود، تا زماني كه وفاتش در ماه شعبان، سال 643 هجري، در سن 80 سالگي به سر ميرسد.
او در همان خانه ميميرد - خانهاي كه بعدها مدرسة «ظاهريه» ميشود- و در مدرسهاش، زير گنبدي در دامنۀكوه «قاسيون» دفن ميگردد.
در خدمت «ربيعه خاتون» زن صالح و دانشمند، أمَةُ اللطيف دختر ناصح حنبلي بود كه بسيار دانا و بزرگوار بوده و حتّي كتابهايي هم نوشته است. او بود كه ربيعه را به وقف كردن مدرسهاي كه در دامنۀ كوه قاسيون قرار داشت تشويق نمود، تا به حنابله (افراد حنبلي مذهب) وقف كند. بدين ترتيب او نيز مدرسه را بنا كرد و برناصح و حنابله وقف نمود.
مدرسۀ «صاحبه» ، همان مدرسهاي است كه «ربيعه خاتون» در دامنۀ كوه قاسيون، واقع در شرق منطقۀ «ملوانان كُرد» پديد آورد.
«زهره دختر ملك عادل»
او دختر ملك عادل سيف الدين أبي بكر پسر أيوب ميباشد. و باباخاتون، همان دختر عموي پدرش است.
در سال 656 هجري مدرسۀ «عادليۀ صغري» را داخل باب الفرج، شرق باب القلعۀ شرقي، جلو دماغيه و عماديه، مقابل دارالحديث نوريۀ صغري در دمشق تأسيس كرد.
اين مدرسه، قبلاً به خانۀ «إبن موسك» معروف بوده كه به تملك عصمة الدين زهره درآمد. پس از او به تملّك دختر عموي پدرش، باباخاتون دختر أسدالدين شيركوه در آمد و بابا خاتون همانطور که ذکر شد آن و املاکی را که خریده بود وقف زهره کرد ،
«ضيفه دختر ملك عادل»
ضيفه خاتون صاحبه دختر ملك عادل سيف الدين أبي بكر محمّد پسر أيوب، همسر ملك ظاهر غازي پسر صلاح الدين، والي حلب، و همچنين مادر عزيز والي ديگر حلب، و مادربزرگ ناصر والي شام ميباشد. در قلعۀ حلب، سال 581 هجري متولّد شد.
ضيفه در حلب مدرسۀ«فردوس» را تأسيس كرد و آن را بعدها به يك قبرستان و كاروانسرا در سال 633 هجري تبديل كرد، و اوقاف بسياري را به آن اختصاص داد و حقوق ماهيانهاي براي گروهي از قاريان و فقهاء و صوفيان قرار داد.
«عذراء دختر نورالدولة أيوبي»
وی در دهم محرم، سال 593 هجري وفات يافت و در. خانم عذراء مدرسۀ «عذراويه» را در دمشق بنا كرد ،كه اين مدرسه به او منسوب است. و تربت همان مدرسه دفن گرديد
اهل دمشق اعتقاد عجيبي به او داشتند بسيار نيكوكار و خيرپسند بود و در كارش همواره جديّت و كوشش به خرج می داد
پدرش همان أمير نورالدولة شاهنشاه پسر نجمالدين أيوب فرزند شاذي برادر صلاح الدين بود كه در ميان برادرانش از همه بزرگتر بوده است.
«مونسه دختر محمّد أيوبي»
مونسه دختر ملك مظفر محمّد پسر عبدالملك منصور فرزند أيوب است، زني بسيار نيكوكار و اهل فضل و احسان سال 633 هجري متولّد شد.
در شهر حماة مدرسهاي به نام «خاتونيه» تأسيس كرد و املاك و چيزهاي بزرگي را وقف آنجا نمود.
و بالاخره، نزديك غروب روز يكشنبه، پنجم جمادي الاولي، سال 703 هجري وفات يافت.
انشاءالله عمری باشد تا در مورد زنان دانشمند و محدث کُرد هم مطلب بنویسم .
منبع : کتاب "زنان كُرد در تاريخ اسلامي" تأليف: محمد خير رمضان.